رمان عشاق شرور pdf متین

- دانلود رمان عشاق شرور از نویسنده متین با لینک مستقیم
رمان عشاق شرور اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، طنز، کلکلی، اجتماعی
تعداد صفحات : 438
خلاصه رمان :آتیش آتیشو نمی سوزونه ولی ما دوتا شعله داریم که با همدیگه گُر گرفتن…یه دختر از دنیای صد رنگ خودش و یه پسر از دنیای پوچ و ساکتش..به تنها چیزی که فکر نمیکردن یکی شُدن دنیاهاشون بود ولی هرچیزی قابل پیش بینی نیست . .
قسمتی از داستان رمان عشاق شرور
به ساعتم نگاه کردم یه ربعی هست که دیر کردن. سیاوش: بسه بابا خوبه یه ربع دیر شده هر دومین یه بار ساعت چک میکنی. همینم مونده روز اول دانشگاه پاچه خواری استادو بکنم. سیاوش: خیلی سخت میگیریا انقد استرسی نبودی. ساکت باش دیگه چقد حرف میزنی. همون موقع ماشین میلادو دیدم که کنار ماشینم پارک کرد، میترا زودتر از اونا پیاده شد و اومد سمتمون. میذاشتین سال دیگه در خدمت باشیم. میترا: شروع نکن توروخدا دنبال مهدیس رفتیم تو ترافیکم موندیم.
آها بعد این استایل و میکاپم تو ترافیک جور کردین مگه اومدین تالار وحدت؟ به بهار که داشت آرایششو تجدید میکرد اشاره کردم. یعنی این زن من بود نمیذاشتم با این راهنما رو صورتش جایی بره..بهار: مانلی بهونه دستش نده سر همینم کلی بحث داشتیم. میلاد: حداقل بکش جلو اون لامصبو. جلوتر از هممون راه افتاد. شونه بالا انداختم، اومدیم داخل و از محوطه رد شدیم. از یه نفر پرسیدم مدیریت کجاست که بهم نشون داد. شما وایسین من میرم. چند تقه به در زدم و بعد کسب تکلیف وارد شدم.
سلام سلام خوش اومدین .. برنا هستم برای.. حرفمو قطع کرد: بله با پدرتون در تماس بودم اطلاع دارم. _آها بله.. مدارکو اوردم خدمتتون . پوشه مدارک هر ۶ نفرمونو رو میز گذاشتم، بعد چک کردن تاییدشون کرد. _اولین کلاستون تو کلاس ۱۱۹ هستش بفرمایین. _ممنون. اومدم بیرون که ۵ تا سر همزمان به سمتم چرخید. غاز انقد سرش کش نمیاد شما چتونه؟ سیاوش: خودت بیشتر دیر کردی.خفه شو بابا انگار دست من بوده دنبالم بیاین. بعد یکم چرخیدن کلاسو پیدا کردیم بلافاصله درو باز کردم که…