رمان درد و درمون pdf ماهور ابوالفتحی

دانلود رمان درد و درمون از نویسنده ماهور ابوالفتحی با لینک مستقیم
رمان درد و درمون اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 1280
خلاصه رمان: دختری که داداشش برای قتل یه نفر زندانه، مرده دوتا پسر داره دختره و داداشش و بچه های مرده هم بازی بچگی هستند. یکی از پسرا خارج هست یکی که اینجا هست رضایت نمیده داداشه از خارج میاد به شرطی که با دختره ازدواج کنه رضایت میده دختره هم دیابت داره …
قسمتی از داستان رمان درد و درمون
دست هایم را روی صورتم می گذارم تا ذوب نشود نگاهم، در آن آتش چشمانش. دلم زیر دهام زمزمه می کند: (با من دیوانه چه کردی که این گونه بی قرارم؟) دست روی دست های لرزانم می گذارد و آرام از روی صورتم برشان می دارد. آش کشک خاله است و به پایم نوشته شده باید خیره به نی نی چشمانش، بی قرار شوم. لبخند می زند؛
تازه می فهمم لبخندش چقدر بی رحمانه و خصمانه است برای دل ساده ام! هر بار که مهمان لب هایش می شود، پیکار به پا می کند. همیشه ی خدا آن که نبرد را واگذار کرده دل بیچاره ی من است. اسمم را که صدا می کند گویی زمین سکته میزند و جهانم از حرکت می ایستد: پری؟ دلم اکو وار می گوید: جان پری؟ عقل نمی گذارد بگویم: جان؟ نچ نچی می کند و با غیظ می گوید: هنو زود است احمق.
دیر و زود ندارد، حرف گفتنی را باید گفت! اما… بله؟ نگاهم را می دهم به انگشت هایم و بند کوله پشتی روی پاهایم را میان انگشتان دست، به بازی می گیرم. عقل باز از ناکجا آباد سر می رسد. و مثل مادربزرگ ها شروع به نصیحت می کند: پری تو که اهل این حرفا نبودی، تو که زود وا نمی دادی.
چه قدر دلم می خواهد با پشت دست به دهان این عقل لعنتی بکوبم و بگویم: کدام زود؟ نمی فهمی در این چند سال پیر شده ام؟ توی احمق نمی دانی چه شب ها و روزها حسرت لبخندی را کشیدم که…