رمان گونش pdf لواشک

دانلود رمان گونش از نویسنده لواشک با لینک مستقیم

رمان گونش اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، اربابی

تعداد صفحات : 1870

خلاصه رمان: روایات عشقی ممنوعه در دهه چهل شمسی میان خانزاده سن بالا و کار کشته ای در برابر رعیت کوچولوی خجالتی که فقط به عطر تن اون خو گرفته بود او با سواد و فرنگ رفته در مقابل دختری که پا از روستا فراتر نگذاشته… آروم آروم جلو آمد و تن خسته ام رو به  کشید و من و با خودش به دنیای از ممنوعه ها برد …( دو جلدی )

قسمتی از متن رمان گونش 

اربابی گشتیم و ناهار هم با دخترها مهلقا و زینب به
همراه نازگل کنار چشمه پنیر همراه خیارو نون سنگگ
خوردیم. با این که نگاه حسرت بار دخترها روی سرولباس
فیروزه سنگینی می کرد اما اون از حضور کنار ما احساس خوشحالی می کرد. حس می کردم حالا که فهمیدم فیروزه هم خونِ خانزاده ی محبوبمه بیشتر از قبل دوسش دارم و احساس نزدیکی می کنم….گونش :هوم؟

:مادرم نمیذارم واینکه خان و خاتون هستن که مگه امشب میای عمارت آخه امیر نیست من تنهام… خواهرت…با فیروزه به خونه رفتیم مادر وقتی فهمید فیروزه…نه کسی نگران من نمیشه خانزاده ست رفتارش زیاد تغییری نکرد چون خوشبختانه خانواده ی من اهل چاپلوسی نیستن. شب تا صبح با فیروزه حرف زدیم اون از خانزاده گفت و من از داداش رهامم،فیروزه رهام رو ندیده بود و فقط تعریفش رو از خواهر زاده ش شنیده بود.

دلم می خواست حرف هایی که مهلقا زده بود رو به
فیروزه می گفتم و می پرسیدم آیا خانزاده واقعا
کارش بی آبرو کردن دختراست؟بالاخره با کلی کلنجار رفتن با خودم خوابم برد صبح که بیدار شدم فیروزه نبود و مادر گفت خانزاده اومده فیروزه رو صبح زود با خودش برده