رمان زوال pdf مریم پیروند

دانلود رمان زوال از نویسنده مریم پیروند با لینک مستقیم
رمان زوال اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 955
خلاصه رمان: ریحانه دختری که در بند عشق پسرخاله ش اسیر میشه اما با اشتباهی که بهادر مرتکب میشه باعث نفرت و جدایی بینشون میشه که این اشتباه با رقیبی سخت تر اتفاق میفته رقیبی که جزیی از خونواده ریحانه ست و باعث ویرون کردن زندگیش میشه … عشقی ممنوعه بین بهادر و ریحانه، بهادری که بخاطر اشتباهش شوهر خواهر ریحانه میشه اما باز هم از این عشق سوزان و ممنوعه ش دست نمیکشه…
قسمتی از متن رمان زوال
آروم سرمو بلندکردم و به چشمای مشتاقش که دلتنگیش ونو جار میزدن نگاه کردم،وای من نمیتونم از تو بگذرم بهادر ،مگه میشه به این چشمها نگاه کنم و بی تفاوت ازت رد بشم ،زل زده به صورتم نفس عمیقی کشید و بعد از چند ثانیه مشتشو آروم رو قلبش زدو با لبخند معروفش گفت: هوی چته بی قراری میکنی ،اینکه حتی حاضر نیست نگامون کنه ، َکتش هم نمیگزه ،الان یه دو تا قلمبه سلمبه بارمون میکنه و.. میره بعد با همون دستش که لا به الی انگشتاش سیگاری جاخوش کرده بود،کام عمیقی گرفت و دودشو به طرفم فوت کرد
چشمکی زد وگفت: هدیه نمیخواستم عزیزم، همین که خودتو ببینم برام با ارزش ترین هدیه ای .. پورخندی زدم و جعبه رو به سمتش فرستادم درجواب پوزخندم لبخندی زد ؛ کاش میشد بهت بهت بگم لبخند نزن لعنتی ،که از این لبخندت تو دلم واویلا بپاست…حالا چی برام گرفتی ؟-
.. باصدای گرفته گفتم: امانتیاتو آوردم ، دیگه درست نیست پیش من بمونن مثل چشم عقاب و براشون بکار میبردم دقیق نگام ابروشو بالا داد،و باچشمای وحشیش که من همیشه کرد،ته سیگارشو تو زیر سیگاری له کرد و گفت:چی میخوری ؟
کیفمو چنگ زدم واز جام بلندشدم که محکم گفت:بشین. واسه خوردن چیزی نیومدم اومدم اینارو پس بدم و برم