رمان تو فقط حق منی pdf فاطمه حسنوند

دانلود رمان تو فقط حق منی از نویسنده فاطمه حسنوند با لینک مستقیم
رمان تو فقط حق منی اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی، درام
تعداد صفحات : ۹۴۳
خلاصه رمان: «دلارا مشفق» دختری ۱۸ ساله که بخاطر احساس مسئولیت و کمک به برادرش دنبال کار میگرده توی شرکت ادنان مردی مغرور و جدی استخدام میشه.
قسمتی از متن رمان تو فقط حق منی
صدای زنگ گوشی روی مخم رژه می رفت، نمیدونستم کدوم گوریه، چشمام بسته بود و دستم رو دراز کردم تا گوشی رو پیدا کنم. بالاخره زیر بالش بود برش داشتم یک چشم رو باز کردم اسم مفت خور خودنمایی می کرد. -چه مرگته هلی؟ -بیشور، تو ادب نداری؟ مثل اینکه ادب یادت ندادن، هزار باره دارم زنگ میزنم چرا جواب نمیدی؟ -هلی کفنت کنم. اول صبحی زنگ زدی ادب نشون من بدی؟ بنال ببینم چیکارم داری اول صبحی کجاس؟ -ساعت نه و نیمه. چشام گرد شد.من فکر می کردم هنوز ساعت هفت هم نشده.
-وای هلی قرار بود برم دنبال کار. -بیخیال،خب منم برای همین کار زنگ زدم. دیگه خواب از سرم پریده بود، بلند شدم و نشستم. -چطور؟ دیروز که بهم گفتی میخوام دنبال کار بگردم منم به بابام گفتم که دنبال کار میگردی. باباهم یه دوست داره. از اون خر پولا، شرایط تورو بهش گفته دوست بابام خیلی مرد خوبیه با اینکه پول پارو میکنن ولی آدم مهربون و خونگرمیه، دو سه بار دیدمش. گفته که یک شرکت پوشاک دارن که دوتا پسراش ادارش میکنن مثل اینکه یک بخشش منشی میخواد حالا گفت که بری بیینم چی میکنی.
از خوشحالی داشتم بال درمیاوردم، یعنی میشه برم سرکار؟ -هلی جان من راست میگی؟ وا دیوونه دروغم چیه فقط اینکه شرکتی که میخوایی بری خیلی بزرگه اینجور که از بابا شنیدم پسراش خیلی به این شرکت اهمیت میدن و اینکه شاید یه کم شرایط استخدام شدنت سخت باشه