رمان چشمان pdf نگار

دانلود رمان چشمان از نویسنده نگار با لینک مستقیم
رمان چشمان اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 2059
خلاصه رمان: چشمان دختری که حاصل یک دست درازیه! با مرگ پدرش که یک تاجر ناموفق بود مجبور میشه به خونه همکار پدرش بره تا تکلیف اموال و بدهی های پدرش مشخص شه! اما این اقامت پر دردسر تو خونه بهزاد باعث میشه متوجه رفتار های عجیب بهزاد بشه و کم کم راز هایی از گذشته چشمان و بهزاد رو میشه! رازهایی که باعث یه اتفاق ممنوعه میشه… رابطه ای که تازه شروع ماجراست!
قسمتی از متن رمان چشمان
نمیشه منم میکشتی؟ ایستادم. کلی تو همون حال گریه کردم. یکم سبک شدم. رفتم داخل رکس اومد جلو هنوز ازش می ترسیدم اما یکم نوازشش کردم. گوشیم رو چک کردم. طبق معمول خبری نبود… ساعت ۱۲ شده بود. دو دل بودم به بهزاد زنگ بزنم خبر بگیرم یا نه… رفتم تو آشپزخونه، برا نهارم نیمرو درست کردم روم نمیشد فریزر رو باز کنم یا تو کابینت ها بگردم. غذا رو خوردم همه چیو گذاشتم سر جاش. تلفن خونه زنگ خورد. جواب ندادم.
دیگه دلو زدم به دریا و شماره بهزاد رو گرفتم. بوق اول رو خورد جواب داد: -الو؟ -سلام. -چشمان!!! کجایی؟ -خونه شما! -پس چرا زنگ زدم خونه جواب نمی دادی؟ معذب گفتم خب نمی دونستم شمایی! گفتم اگه کس دیگه باشه چی بگم. نفس عمیق کشید و گفت: -شمارتو یادم رفته بود بگیرم… لباس بپوش… بریم برای دفن پدرت! دست و پام شل شد. مثل خواب بود. هنوز باور نکرده بودم. سکوتم طولانی شد. بهزاد شاکی گفت: -الو؟ لب زدم: -چشم