رمان رقص روی آتش pdf زهرا

دانلود رمان رقص روی آتش از نویسنده زهرا با لینک مستقیم
رمان رقص روی آتش اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 1624
خلاصه رمان: عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را درک میکنی و من چه دیر فهمیدم زندگی تازه روی زشت خود را به تو نشان میدهد بعد زشتی که من زیر سایه تو هرگز انرا ندیده بودم و از نسیم محبتت مست میشدم مرا ببین منی دیگر وجود ندارد من همه ام را باخته ام…
قسمتی از متن رمان رقص روی آتش
هدیه که سرفه هاش بند اومده بود نگام کرد و گفت جدی گفتی؟وااای خدااا،باورم نمیشه چقدر اشغالن اخه.ول کن بابا.دیدی که از اولم قرار نبود همه چیز جدی بشه.بس که کلیک کرده بود که دوست بشیم قبول کردم.لعنتی تو هفته اول نگاش دیگه یه وجب پائین تنم رو سانت میزد. اگه میدیدی چیا میخواست.ولی خوب شد،خودم می خواستم باهاش بهم بزنم دیگه حوصله اش رو نداشتم.
اره.ولی هلما چه طور تونست همچین کاری کنه.تو..تو که ناراحت نشدی؟ خنده ام گرفت.
دیوونه شدی؟معلومه که نه.ولی اگه بدونی وقتی دیدمشون چی شد؟ واای قضیه جنایی شد.بگو ببینم کجا دیدیش؟ با یاد اوردی اون روز لبخند محوی روی لبم جا گرفت: تو کافه ستار.با همکارم رفته بودم اونجا که دیدمشون. اول که دیدمشون باورم نشد گفتم شاید اتفاقیه،اما دیدم نه بابا این ها خیلی با هم مچ شدن. هلما یه جوری داشت عشوه میومد که داشت حالمو بهم میزد. اروم رفتم سمتشون.تا چشم ارسلان بهم خورد، ببین یه لحظه خشکش زد.مرد و زنده شد.
هلما متوجه من نبود همینکه دستشو گذاشت روی بازوش که ارسلان چنان از جاش بلند شد که بستنی اش افتاد روی هلما.اونم یه جیغی کشید که نگو اما تا چشمش خورد به من خفه شد. خب خب بقیه اش؟