رمان شبیه زنجیریم pdf نصیبه رمضانی

دانلود رمان شبیه زنجیریم از نویسنده نصیبه رمضانی با لینک مستقیم

رمان شبیه زنجیریم اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : 4576

خلاصه رمان: قصه‌ی ماهورا، دختری بیست و شش ساله که روابط آدم‌های قصه‌اش شبیه زنجیر بهم وصل است ماهورا به رعنا و خانواده‌… ماهورا به میعاد و خانواده‌.. ماهورای قصه محتاط هست و برای جدا نشدن بند زنجیرها، تلاش می‌کند و کنارش حیطه‌ی کاری و زندگیش را دارد و اخر هفته‌هایش را کنار رعنا و میعاد می‌گذراند. تا اینکه میعاد و یکی از بندهای این زنجیر، برای یک قرار کاری و به مدت دو روز با ماشینش راهی شهر دیگری می‌شود. اما نه تنها بعد از دو روز، بلکه یک هفته‌ی دیگر هم برنمی‌گردد. همین بی‌خبری از میعاد باعث می‌شود ماهورا از کارهایش بیشتر سر در بیاورد و پای رفت و آمد کسی که همیشه از او دور بود، به حریم زندگی ماهورا باز شود…

قسمتی از متن رمان شبیه زنجیریم 

دخترک ساکت سرش را بلند نکرد و به جای ش دو سه
نفر د ی گر برگه های شان روی میز نشست و با برداشتن
کیف، کلاس رو ترک کردند. سوگند سرش پایین بود و همچنان خیال نوشتن نداشتو تصمیم داشت شبیه ترم پیش کارش را تکرار کند. بهتر بود جدی برخورد می کردم.
دوباره برگشتم پشت میز و برگه ها را مرتب کردم و
رو به سوگند که آخری ن نفر مانده بود گفتم: وقت تمومه.
با همین جمله ی جدی و محکم برگه را آورد و روی میز گذاشت. دوباره سر به ز یر برگشت پشت میز و ماژیک و خودکارش رو انداخت درون کیف و نگاه به من که چشمم روی برگهی خالی ش مانده بود اجازه خواست برود. بدون چشم گرفتن از برگه خواستم مادرش را بگوید بیاد کلاس.

چشم خانم آهسته ا یی گفت و رفت. هوفی کوتاه کشیدم و برگه اش را جدا کردم و باقی برگه ها داخل پوشه گذاشتم. صدای پای بچه ها که حاکی از اتمام کلاسهای همزمان داشت، در راهرو پیچیده بود و همان لحظه شمیم سرک کشید و نگاه به کلاس خالی دم در تکیه به لنگه ی باز شده گفت: پاشو…باز که چسبیدی به صندلی …به
برگه ی سوگند را بالا گرفتم که خندید و دستی به موهای بیرون زده از هر دو طرف مقنعه ی گشاد و سرمه ایی کشید و گفت: کشته مردهی ابراز علاقشم.