رمان عمویم نباش pdf ناشناس

دانلود رمان عمویم نباش از نویسنده ناشناس با لینک مستقیم
رمان عمویم نباش اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، بزرگسال
تعداد صفحات : 1132
خلاصه رمان: مامان بزرگت می خواد برام زن بگیره، گفته تیپ بزنم. از حرفش خون توی رگ هام یخ بستم و همونجا میخ شدم. قطه اشکی بی تعلل از گوشه چشمم سرازیر شد. چی؟ میخوای عروس بگیری؟ از این که فهمید ناراحت شدم، موهامو پشت گوشم
قسمتی از متن رمان عمویم نباش
با اینکه کمرم درد می کرد و شدیدا نیاز به خواب داشتم اما دلم مالش می رفت و باید یه جوری شکممو سیر می کردم. داخل آشپز خونه شدم و بی توجه با لباس هایم درب یخچالو باز کردم و از الویه ای که ظهر مونده بود ساندویچ گرفتم. روی اوپن نشستم و گازی از ساندویچم زدم که سایه کسی رو از توی راه رو دیدم. به خیال اینکه عموعه خودم رو پوشوندم و بیخیال همونجا نشستم که یهو چهره مامانی توی نور ظاهر شد.
با دیدنم شوکه ترسید و سیلی آرومی به صورتش زد.
خدا مرگم، محیا مادر جنی شدی این موقع شب؟خنده ای کردم و از اوپن پایین اومدم. نه مامانی گشنم شد اومدم یه چیزی بخورم. اهانی گفت و لیوان ابشو سر کشید.این وضع خوبیت نداره تو خونه می گردی، عموت مجرده
عیبه. تو دلم پوزخندی به حرف مادر جون زدم و اروم گوشه لپشو کشیدم. قربونت بشم عمو الان داره خواب هفت پادشاه میبینه ! سرشو تکونو داد و روی صندلی نشست و لقمه ای از الویه گرفت.
اره بچمو باید زنش بدم دیگه، خوبیت نداره پسرم تا این
سن مجرد بمونه! ولی انگار خودش نمیخواد.