رمان یک روز تو زندگیم بودی pdf قلب پاییز

دانلود رمان یک روز تو زندگیم بودی از نویسنده قلب پاییز با لینک مستقیم
رمان یک روز تو زندگیم بودی اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، کلکلی
تعداد صفحات : 94
خلاصه رمان: جلد یک رمان در اونجایی تموم شد که ایلیا نفسو از خونه بیرون کرد و وقتی نفس به خونه رفت و جریان رو برای مادرش تعریف کرد سعیده حالش بد شد و …
قسمتی از متن رمان یک روز تو زندگیم بودی
اشکامو با پشت دستم پاک کردم و با همون وضع اسفبار بلند شدم… سعی کردم محکم باشم: همچین آش دهن آنالیزکردن سر و صورت بنده؟ سوزی هم نیستی که آنالیزت کنم…هه یه وری خندید:باشه تو راست می گی.. اومدم یه چیزدیگه بارش کنم اما به سختی جلوی خودمو گرفتم… االن نیاز تنها بود و دیگه وقت این زبون درازی ها نبود… دوباره با یاد این که من چطوری این موقع شب از این سر دنیا برم خونه اشک توی چشمام جمع شد…
خدایا اخه چرا انقدر منو بدبخت افریدی…. چشمم به پسر دماغ عملی افتاد که موشکافانه منو می پایید… تا دید بهش نگاه می کنم گفت: چه زود پسرخاله شده بود برای من!!! با پررویی و همون صدای گرفته که حاصل گریه ی چند دقیقه پیشم بود واسه چی گریه می کردی؟ گفتم: به تو ربطی داره؟ نیشخندی زد و بدون این که به حرفم توجهی نشون بده با ژست خاصی دست چپش و جلوم آورد: بهرام هستم و تو؟…
اینو کجای دلم می ذاشتم این موقع شب؟؟!!! برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه… خنده ی شیطنت آمیزی کرد و درحالی با یه حال عجیب و غریب جلو می اومد گفت: حواله کرده دیگه چی بهتر از این جا… فاصله ی جلو اومده رو جبران کردم و به عقب رفتم: جلو نیا…به دندونام که محکم بهم می ساییدم خیره شد…