رمان سیاه بازی pdf مدیا خجسته

دانلود رمان سیاه بازی از نویسنده مدیا خجسته با لینک مستقیم
رمان سیاه بازی اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 733
خلاصه رمان: سیاه بازی حکایتی تلفیقی از زندگیِ دو مَرده . هر کدوم درست و نادرستِ خودشون رو قبول دارن و هر کدوم به نحوِ خودشون دنبالِ معنیِ واقعیِ زندگی میگردن ! براشون مهم نیست . راه و رسم زندگیشون بر پایه ی درست و غلط هاییه که با شخصیتشون عجین شده ! سیاه بازی ولی واژه ی کلیدیِ این بازیه ! واژه ای که ناخوانده و مرموز با زندگیشون گره خورد و سرنوشت و زندگی خیلی از نزدیکاشون رو تحت شعاع قرار داد !
قسمتی از متن رمان سیاه بازی
از جایش بلند شد و سرهمِ تعمیرکاريِ آبی رنگ را از تنش خارج کرد. اسی بی صدا و ناراحت پشت سرش راه افتاده بود. وسط تعمیرگاه بزرگ ناچار و ناراحت ایستاد و چشمانش را با کلافگی بست! نمیشه مرتیکه…! چرا نمیفهمی؟ این ماشینا که اینجاس برابر با قیمت خون اته!
اسی دور زد و رو به رویش ایستاد. چی میشه نرینی ته دلِ ما هان داداش؟ بابا میخوام ببینم بهم میاد؟ یه بار منو پشت فرمونِ این بی صاحاب ببینه عاشقم میشه به قرآن! سرش را با تاسف تکان داد.
میخواي پز بیاي؟ با چیزي که مالِ یکی دیگس؟ د مغز تو سرته یا پهن؟ نگاهش معنا دار شد. ئه؟ اینجوریاس؟ یقه ي خرگوشیِ پیراهنش را با خشم جمع کرد و از سرِ دلسوزي به ناچار گفت: کدومشو میخواي بی شرف؟ خنده روي لبهاي کبود اسی نشست. قربونِ دلت برم داداش.. همین عروسکی که.. نگاه وحشتناك رو به رویش را که دید حرفش را عوض کرد! این عروسکی که خوابیده بودي نه اونی که کنارش بود… جونِ تو میخواستم همونو بگما؟
نگاهی به 206 سفید رنگ انداخت. به اوستا چی بگم مرتیکه؟
تو آخر منو به یه چی چی میدي! اسی جلو امد و صورتش را بوسید. به خدا تا عمر دارم نوکرتم.. مگه نمیگی کلیدا دسته خودته؟ خودت میکشی پایین دیگه کرکره رو.. زري الان از دبیرستان تعطیل میشه! شب نشده اینجام!به عقب هولش داد.گورتو گم کن همه صورتم و تفی کردي.. چی بکشه از دست تو این زر… زري خانوم داداش… چاکرتیم! کلید را از روي کانترِ کوچک برداشت و برایش پرت کرد.