رمان سیمرغ pdf مدیا خجسته

دانلود رمان سیمرغ از نویسنده مدیا خجسته با لینک مستقیم
رمان سیمرغ اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی، غمگین
تعداد صفحات : 808
خلاصه رمان: نیلوفر بهرامی ، دختری ساده ولی خود ساخته که پس از شکست اولش تصمیم میگیره به دور از محیطی که این شکست رو براش رقم زده آینده جدیدی بسازه . آینده ای که آمیخته با اهداف و آرزوهاشه !
به همین منظور وارد شهری میشه که هیچ تجربه و پیشینه ای از زندگیه توش نداره . غافل از اینکه همین شهر با تمام اتفاقات خوب و بدِ زندگیش عجین میشه و به طرز عجیبی آیندش رو رقم میزنه ! درست همون وقته که زندگیش پر میشه از جزر و مدهای شدید و پرخروش و داستانِ سیمرغ رو رقم میزنه !
قسمتی از متن رمان سیمرغ
آهی سوزناك کشید و دستش رو روي دستم گذاشت: دخترم… همه آرزوي من دیدن موفقیت و خوشی توئه بابا. همه امید زندگی من تو و برادرتین. هدف شما هدف منه.. این از بديِ روزگارِ که منو رو سیاه و شرمنده ي تو و برادرت کرده. باید میموندم و این روزارم میدیدم.. تو قسمتم بوده! از بغص صداش دلم گرفت.. براي بار هزارم ته دلم باعث و بانیِ این شکست بزرگ رو لعنت گفتم. شکستی که بیشتر از من خانوادم و زمین زد… پدرمو نابود کرد!
شما بابت هیچی شرمنده نباشین بابا.. بذارین همه ي اونایی که این کار و باهامون کردن شرمنده باشن.. بذارین نیما شرمنده باشه! آخ نیما آخ… حتی به زبون آوردن اسمش هم براي انزجارِ تک تک سلول هام کافی بود میخوام بهم یه قولی بدي بابا جون… هر چی شد.. هر اتفاقی افتاد از هدفت منحرف نشو.. میخوام بدونن دخترِ
فرهاد سیاه پوشِ یه بی لیاقت نمیشه و پیشرفت میکنه. قول میدي باباجون؟ سعی کردم حجم بزرگی رو که مثل گردو توي حلقم گیر کرده بود و راه نفسم رو میگرفت پس بزنم.. نه ! الآن وقت شکستن نبود…
شب هاي تنهایی و تهران به اندازه ي کافی اجازه ي اشک و آه رو بهم میداد! قولم میدم بابا…. خاطر جمع باشین!
با لبخند دستش رو روي صورتم کشید و به مسیرِ پر پیچ و خمِ راه خیره شد.. یک روز از اقامتمون تو هتل می گذشت… متاسفانه ظرفیت خوابگاه کامل شده بود و نتونسته بودم ازش استفاده کنم… بابا با تماس هاي پی در پی اش با آقاي پناهی دوست قدیمیش سعی در پیدا کردن سوییت کوچیکی با