رمان دژبان pdf گیسو خزان

دانلود رمان دژبان از نویسنده گیسو خزان با لینک مستقیم
رمان دژبان اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 724
خلاصه رمان: آریا سعادتی مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتی، بعد از دو سال، آرایه، عشق سابقش را که حالا با کس دیگری ازدواج کرده میبیند. وقتی میفهمد که شوهر آرایه کار غیرقانونی انجام میدهد و حالا برای گرفتن مجوز محتاج آریا شده، تصمیم میگیرد از قدرتش سو استفاده کند و از آرایه میخواهد که در ازای امضای مجوز، پرستار بچهاش شود.
قسمتی از متن رمان دژبان
یعنی الان کجاست؟ خوشبخته؟ اونجوری که دلش می خواست آرامش داره؟ مجبور نیست هر روز و هر شب به این فکر کنه که فامیل و کس و کار شوهرش چه فکری درباره خودش و وضع خانوادگیش می کنن؟ تفاوت ها و اختلاف طبقاتی اذیتش نمی کنه؟ اینا حرفایی بود که خودش بهم زد.. تو آخرین روزی که دیدمش.. آخرین قرارمون.. آخرین دیدارمون..انقدر هر روز و هر لحظه برای خودم تکرارشون کردم که حفظ شدم. باید یادم بمونه.. باید مدام تکرارشون کنم تا فکر و خیالات غیر ممکن و احمقانه به سرم نزنه.
باید بفهمم که دیگه برگشتی در کار نیست.. من باختم.. دختری رو که سه سال برای داشتنش صبر کردم باختم. آرایه ام و به یه رقیب بی قدرت باختم.. به همین راحتی.
»- دیگه نمی خوام ببینمت آریا.. بذار همه چیز همین جا تموم شه! ما با هم حرف زده بودیم. گفتی بهت زمان بدم.. یک سال صبر کردم تا بتونی با شرایط زندگیم و
خانوادگی و به قول خودت این اختلاف طبقاتی مسخره کنار بیای. حالا بعد از یک سال میگی همه چی تموم شه؟ می فهمی چی داری میگی یا کلاً رد دادی؟
آره اصلًا تو فکر کن رد دادم.. شایدم تا الان رد داده بودم و الان تازه عاقل شدم. فهمیدم چی به چیه.. فهمیدم زیادی رویایی فکر می کردم و قرار نیست مثل قصه ها ازدواج یه دختر فقیر و پسر پولدار به سر انجام برسه و تا آخر عمر به خوبی و خوشی باهم زندگی کنن. ولی اینجوری نیست! ما تو قصه ها نیستیم. واقعیت اینه که دارم بهت میگم..