رمان تژگاه pdf آرزو نامداری

دانلود رمان تژگاه از نویسنده آرزو نامداری با لینک مستقیم
رمان تژگاه اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، معمایی، انتقامی
تعداد صفحات : 4785
خلاصه رمان: داستان زندگی دختری مستقل و مغرور است که برای خون خواهی و انتقام مرگ مادرش وارد شرکت تیموری میشود، برای نابود کردن اسکندر تیموری و برخلاف تصورش رییس آنجا یک مرد میانسال نیست، مرد جذاب و غیرتی داستانمان، معراج مسبب همه اتفاقات گذشته انجاست،پسر اسکندر تیموری،پسر قاتل مادر آرام..
قسمتی از متن رمان تژگاه
نگاهم که به ویلچرش می افتاد دلم خون میشد و هدفم پر رنگ تر.بغضم را مثل همیشه پس زدم و خریدهای کمم را روی کانتر گزاشتم… پایین پایش نشستم و دستش را بوسیدم:سلام بابایی…بهتری الان؟ دستی بر سرم کشید و با شرمندگی چشمانش به من زل زد:شکر خدا بهترم…
داروهایش را روی عسلی کنار ویلچرش گزاشتم و لبخند
جانانه ای زدم تا اورا هم سرحال بیاورم:دادادام…اینم
سفارش شما… بزاقش را قورت داد و گفت:دستت درد نکنه دخترم… و من نگاه شرمسار مردی به نام پدر را نمیخواستم…
نفس نفس میزد و سینه اش به خس خس افتاده بود…صدای جیغ مأوا می آمد..هرچه بیشتر میدوید کمتر پیدا میکرد… صدای باد و هوهوی آن جغد شوم، آن صحنه ی زشت و تاریک را زشت تر از قبل میکرد.. عرق از لا به لای موهای کوتاهش تا پایین پیشانی و کنار گوشش شره میکرد و دنبال ردی از آن صدای جیغ بود… روی زانوانش خم شد تا نفسی تازه کند.. سرفه امانش را
بریده بود و صدای جیغ که همراه با فراخوان نامش شد،
وحشت بر بند بند سلول های نترسش مستولی شد . داداااااااااش…دادااااااش…
صدای نفسهای منقطعش با صدای تکان تکان خوردن برگهای درختان باغ ادغام شده بود…گلویش خشک شده بود و خس خس میکرد.جیغ بلندی دیگر: معرااااااااااج… و پرتاپ شدنش از یک سکوی بلند… به شدت از جایش پرید و طولی نکشید که بفهمد کجاست و موقعیت واقعی اش چیست.