رمان رسوایی pdf کوثر شاهینی فرد

رسواییدانلود رمان رسوایی از نویسنده کوثر شاهینی فرد با لینک مستقیم
رمان رسوایی اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 454
خلاصه رمان: آذین رها شده ، دور انداخته شده با خانواده ای که اونو لکه ی ننگ میدونن مایه ی آبروریزی …. رسوایی بی نهایتی که دامنش رو لکه دار کرده …
سپهر دوست دوران بچگی …. فرزاده عاشق یا کیهانه مجنون …. کدوم ناجی میشه؟ فراری دادن آذین از این باتلاق آسون نیست …. آخر قصه مون کجا میرسه؟ ….
پر از التهابه روزهای بی کسی .. تنهایی … عاشقی ….
قسمتی از متن رمان رسوایی
بی حرف از اتاقش بیرون رفتم و به در اتاقش تکیه دادم . محسنه لعنتی حتی نمی تونست یک درصد هم احتمال بده که من فقط بین بد و بدتر ، بد رو انتخاب کرده بودم .
سرم درد گرفته بود و صداها به دیواره های مغزم می کوبید : » بابا ـ از امروز حق نداری با خودت فکر کنی پدری هم داری …. آیدین ـ خدا لعنتت کنه ، جلوی مژده و خانواده ش سکه ی یه پول شدم … میعاد ـ گندزدی آذین … گند …. مادر ـ من اینطوری تربیتت نکرده بودم …
مهتاب ـ دیگه حق نداری با بچه های من در تماس باشی …. « دستمو روی پیشونیم گذاشتم . سرم داشت می ترکید . کف دستم عرق کرده بود . چقدر از حالی که داشتم بدم می اومد . حالت خوبه ؟ به سمت میترا برگشتم . من حالم همه چیز بود به جز خوب …. سری تکون دادم و از دفتر بیرون زدم …آخرین تابلو رو هم بین بقیه جا دادم . می خواستم به تابلوی کناری نگاه نکنم . اما شبیه بیماری شده بودم که از غذایی منع می شه ، اما دلش ناخونک زدن می خواد و من نگاهه لعنتیم اصلا منحرف نمی شد.
و بدتر خیره می شدم به این تک چشم سیاهی که روزگارم رو سیاه رنگ زده بود . حافظه م ایراد پیدا کرده بود اما جذبه ی این نگاه از یادم نمی رفت ، حتی بین این همه هیاهو ! گفته بود دوسم داره ، از جنس همون دوست داشتنایی که کسی بلد نیست ، گفته بود خوب نیست این همه دل بستگی و این که چال روی لپ های من حاله دلش رو خوب می کنه