رمان عاشقانه

رمان شاخه نبات pdf آزیتا خیری

دانلود رمان شاخه نبات از نویسنده آزیتا خیری با لینک مستقیم

رمان شاخه نبات اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : 606

خلاصه رمان: دکتر “ارکیده افشار” در آستانه اعدام و درست پای چوبه دار لب باز می کند. از چوبه اعدام دور می شود. ولی راز قصه همچنان سر به مهر است. چه کسی دکتر ابراهیم را کشت؟! این قصه حکایت تلاش های جسورانه دختری ست که برای رسیدن به هدفش از آرزوها و حتی آزادی اش می گذرد. “شاخه نبات” ثمره خون دل خوردن های ارکیده ست برای به نتیجه رسیدن آنچه که به آن باور دارد؛ باوری از جنس لبخندهای ماهگونه یک نوزاد…

قسمتی از متن رمان شاخه نبات 

حكم حتى لحظه ای شک نداشتم … ارکیده بزاق دهانش را بلعید و سرش را بالا گرفت . حالا هر دو خیس و اشکی بهم نگاه میکردند . ارکیده با بغضی سنگین لب زد : اینم از اقبال سیاه من و پدرم بود که هر دومون گرفتار نقاط کور . اگه منم شاهدی مثل اون مرد روحانی عاقد نداشتم چه بسا الان طبقه سوم همین گور خوابیده بودم. قهرمان التماس کرد : شدیم . خدا می دونه چقدر پشیمونم … خدا می دونه … پشیمونی تو سودی بـرای مـن نـداره .

بچگی های من سوخت ، جوونی های مادرم ، حق زندگی پدرم … تو با پشیمونیت می تونی زمان رو بغض قهرمان شکست و دستش را به روی گور زد و با گریه ای خفه به عقب برگردونی ؟ نالید : منو ببخش . ارکیده با پشت دست چشم هایش را پاک کرد و از روی زانو بلند شد . از بالا به سنگ و به قهرمان نگاه کرد و سرد و یخ زده جواب داد : – بخشیدن تو دهن کجی به همه رنج های مادرمه … به خونی که به ناحق ریخته شد … منتظر جواب او نماند.

کیفش را روی دوش بالا کشید دستهایش را در جیب پالتوی بلند و سیاهش گذاشت و با قدمهایی آهسته به راه افتاد . بادی زودگذر موهای روی پیشانی اش را به بازی گرفت . لحظه ای محکم پلک زد و سرش را تکان داد . باید همه افکارش را دور می ریخت همه گذشته اش را باید ته یکی از همین گورهای باز چال می کرد و بالای مزار آن روزها حسابی شیون می کرد . بعد به قول فرهیخته ای گمنام خودش را بر می داشت و می رفت.

نام رمان : شاخه نبات
نویسنده رمان : آزیتا خیری
ژانر رمان : عاشقانه
ملیت رمان : ایرانی
ویرایستار رمان : رمان فارسی
تعداد صفحه رمان : 606 صفحه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا