رمان شاهزاده خون pdf م.قربانپور

دانلود رمان شاهزاده خون از نویسنده م.قربانپور با لینک مستقیم
رمان شاهزاده خون اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، بزرگسال، فانتزی
تعداد صفحات : 784
خلاصه رمان: (جلد سوم مجموعه وحشی ) ولیعهد کشور در آستانهی ازدواجی اجباری راز بزرگ خود را در خطر فاش شدن میبیند و دست سرنوشت او را برای رهایی و رسیدن به مرد مورعلاقهاش بسمت قبیلهی کهن میروتاش می کشاند اما…
قسمتی از متن رمان شاهزاده خون
تائوس با لحنی مطمئن گفت من مطمئنم پادشاه هنوز اون دخترو برات در نظر داره ، اتفاقا انتخاب خوبیه ، دختره خیلی دوست داشتنیه و بعلاوه پدرش شریف ترین آدمیه که به عمرم دیدم ! کرالن آهی کشید و گفت – تانوس تو روبخدا بس کن ! به اندازه ی کافی گرفتاری دارم تانوس نگاه عاقل اندر سفیهی به او انداخت و گفت – کدوم گرفتاری ؟ احیانا منظورت حرم که نیست ؟ تو دیگه آبروی هرچی مرده بردی !
پیش از اینکه فرصت کند پاسخی به تائوس بدهد دستی شانه اش را لمس کردو صدایی آشنا او را فراخواند – بلاخره صاحب مجلسو پیدا کردم همراه تانوس به پشت سر چرخید و دو مرد بلندقامت را مقابل خود دید . لرد نیکولاس مرد ۳۶ ساله ای که اتفاقا لحظاتی پیش درباره ی او حرف میزدند و آرگوت از تجار سرشناش کشور در کنار هم به او می نگریستند . تائوس – چه تصادفی داشتیم درباره ی شما حرف میزدیم ! کرالی پیش از اینکه تانوس شروع به شیطنت کند دست نیکولاس و آرگوت را فشرده گفت – عذر میخوام امشب زیادی شلوغ بود و من خیلی از آشناها رو ندیدم نیکولاس که گیسوان طلاگون خود را با گره ای شل پشت سرش بسته بود و لبخند موقرانهای برلب داشت چشمان سبزش را بین آن دو چرخاند و گفت آره میدونم
آرگوت بهم گفت که داشتین به دخترم نگاه می کردین آرگوت که سمت راست نیکولاس ایستاده بود و مثل همیشه لباس سیاه خوش دوختش او را مجلل تر از هر کسی نشان میداد با صدایی گرم و لحنی مخملین گفت میدونی که نیکولاس نمیتونه دست از سربه سر گذاشتنت برداره ، حدقل نه تا وقتی که هنوز پادشاه نشدی !