رمان کبریت خطرناک من pdf سمیرا 100

دانلود رمان کبریت خطرناک من از نویسنده سمیرا 100 با لینک مستقیم
رمان کبریت خطرناک من اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، کلکلی
تعداد صفحات : 241
خلاصه رمان: داستان در مورد دختری از قشر ضعیف جامعه است که مادرشو در نوجوانی از دست میده و فقط یه پدر معتاد داره که اون رو هم از دست میده و با تنها خواهرش زندگی میکنه و تصمیم میگیره خودش بار زندگی رو به دوش بکشه ولی هیچ راهی براش باز نمیشه و و ناچارا مجبور به دزدی میشه و در یکی از این دزدیها با فرزاد اشنا میشه فرزاد هم که یه ادم سخت و غیر قابل نفوذه…
قسمتی از متن رمان کبریت خطرناک من
صاحبش هم شنیدم یه مرد مجرد و تنهاست حتما تو اتاقش تمرگیده دیگه من چه میدونم درو اروم باز کردیم پاورچین پاورچین رفتیم داخل سالن … تاریک تاریک بود ولی معلوم بود که خیلی بزرگه چراغ قوه رو روشن کرد چشام رو بعضی وسایل مونده بود لامصب معلوم بود همه چیش اصله پر از عتیقه ولی از پس تمیز بودن انگار تازه از ویترین آمده فرشای دستباف بدجوری چشمک میزدن ولی حیف که نمیشد ببریشون چند تیکه وسیله برداشتم و گذاشتم تو کیسه و اسی هم مشغول بود که کنجکاو شدم برم طبقه ی بالا رو هم ببینم همیشه که موقعیت اومدن به همچین خونه هایی رو ندارم حداقل یه بار برم ببینم از ۲۰ تا پله ی مارپیچ گذشتم..
بعضی از دیوارکوب ها رو شن بود و فضا رو نیمه تاریک کرده بود به انتهای پله ها که رسیدم به یه راهرو برخوردم از همون اول راهرو میتونستم در ۷ تا اتاقو ببینم دلم میخواست همشو یکی یکی باز کنم ببینم چی دارن همه ی درا به رنگ سفید بود در اولی رو که باز کردم با یه اتاق بزرگ که دوتا قالیچه کوچیک توش پهن بود ۴ تا قفسه بزرگ کتاب و یه میز تحریر هم گوشه ی اتاق مواجه شدم یه جایی مث کتابخونه درست کرده بودن کنار میز هم یه تخت یه نفره بود ولی کسی داخل اتاق نبود درو بستم و در بعدی رو باز کردم…
فضای اتاق کاملا تاریک بود و پرده رو کشیده بودن و حتی نور ماه هم داخل نمیومد درو بستم و چند تای بعدی رو هم باز کردم ولی صاحب خونه تو هیچ کدوم نبود فقط در اخری مونده بود درشو اروم باز کردم فضای اتاق نسبت به بقیه روشن تر بود یه دیوار کوب روشن بود بوی خوبی تو اتاق پیچیده بود اتاق خیلی بزرگی بود اولین چیزی که