رمان پرستار شیطون pdf مژده غلامی

دانلود رمان پرستار شیطون از نویسنده مژده غلامی با لینک مستقیم
رمان پرستار شیطون اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، پرستاری
تعداد صفحات : 372
خلاصه رمان: با دیدن عکس عرشیا قلبم وحشتناک تیر کشید دستمو گذاشتم روی سینم چنگ میزدم که از دردش کم بشه همه صداها ساکت شده بود برام قلب دردم هر لحظه بیشتر میشد.حرفاش درد قلبمو بیشتر و بیشتر میکرد.
قسمتی از متن رمان پرستار شیطون
میزد لباش کوچولو و بینیش به صورتش لاغرش میومد
میبینم چشاشم ک نمیدونم چ رنگیه چون خوابه حالا بعد
الهی چقدرم قیافش مظلوم میزنه خدایی خیلی خوشگله. عظیمی: خانم رادمهر امیدوارم از پس مراقبت از ایشون بر بیاید. عععع این چی گفت الان. :_حالا چرا انقدر بی
مقدمه؟.بالبخند گفت:_من بلد نیستم مقدمه چینی کنم. وای من چجوری از این پرستاری کنم آخه جنس مخالف یه جوریه اصن .مهسیما: چه هلویی گیرت اومد من اگر مث تو شانس داشتم اسمم شمسی خانوم بود.
البته اینو آروم تو گوشم گفت.: تو فقط دعا کن خرابکاری نکنم. رفتیم بیرون .:خانم عظیمی ببخشید من چجوری باید از ایشون پرستاری کنم وقتی نمیدونم مشکلشون چیه ؟.عظیمی: وقتی داری میری خونه برو پروندشو بگیر بگو پروندۀ آقای مهرشاد طاهری رو میخوام بهت میدن بعد برو بخون.اووو اسمش مهرشاده.: باشه.یه نیم ساعت یه ساعتی برای معرفیه بیمارا طول کشید بعد انجام کارا رفتم پروندشو گرفتم رفتم سمت خونه مهسیما اینا تا برسونمش بعدم…
سه تا رمان گرفتم دوباره سوار پورشه البالوییه خوشگلم شدم روندم سمت خونه. تا رسیدم سریع ماشینو پارک کردم رفتم بالا وارد خونه شدم با