رمان فقط تو pdf م.علیزاده

دانلود رمان فقط تو از نویسنده م.علیزاده با لینک مستقیم
رمان فقط تو اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 48
خلاصه رمان: جهت علاقه ای که به خواندن رمان داشتم، در طول عمرم رمان های زیادی خوانده ام، نوشته های زیبایی که قلم نویسندگان آنها را تحسین میکنم. و در یک جمله میتوان گفت که همه ی آنها به موضوع عشق پرداخته بودند. عشقی که ناکام ماند، یا عشقی که به رسیدن ختم شد، عشقی که بعد از بهم رسیدن نابود شد و عشقی که بعد از بهم رسیدن کامل شد.
به همین دلیل تصمیم گرفتم وقتی برای اولین بار دست به قلم میبرم تا رمانی را بنویسم، از عشقی سخن بگویم که چه بخواهیم چه نخواهیم در کنارمان است. فقط محبت میتواند آنرا به ما نزدیک تر کند و البته کمی توجه! توجه به کسی که خالق ماست. به کسی که بی اندازه دوستمان دارد. و حتی توجه به خانواده هایمان، به عزیزانی که در کنارمان هستند، برای رسیدن به آنها هیچ تلاشی نکرده ایم اما برای صمیمی تر کردن روابط مان با آنها باید تلاش کرد. از عشقی نوشته ام که کمتر به آن پرداخته شده
قسمتی از متن رمان فقط تو
علی رفت تو اتاقش لباسشو عوض کرد و به گرمکن آبی با شلوار مشکی پوشید . -آیجی با من کاری نداری بخوابم ؟ نه داداشی شبت بخیر شب بخیر کنار مامان دراز کشیدم و به خودم و علی فکر کردم من ۳ سال و نیم ازش بزرگتر بودم ، علی خیلی مهربون و دوست داشتنی بود.من رو خیلی دوست داشت همیشه میگفت اگه تو نبودی من تو کارم لنگ بودم ! علی شبیه بابا بود و من شبیه مامان ، همیشه میتونستم از چشمای عسلی رنگش راز دلش رو بخونم انگار خودم بزرگش کرده بودم .
دروغ نمیگفت اما وقتی میخواست چیزی رو پنهان که متوجه میشدم .. فصل ۴ رمان فقط تو عاطفه عاطفه ؟ پاشو نماز قضا شد مادرایهو از جام پریدم : وای قضا شد ؟ ۲۴ به دفعه دیدم مامان داره میخنده : شوخی کردم به ۲۰ دقیقه ای هست که اذان داده عزیزم . فکر کردم دیر یا میشی گفتم از الان شروع کنم تا نزدیک طلوع بلند شی ! والله اونجور که شما منو بیدار کردی خواستم با تیمم نماز بخونم فکر کردم آفتاب در اومد . راستی سلام سلام به روی ماهت دختر قشنگم ببخشید هولت کردم .