رمان خدمتکار pdf مریم.ا

دانلود رمان خدمتکار از نویسنده مریم.ا با لینک مستقیم
رمان خدمتکار اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 445
خلاصه رمان: بدون حرف از جا بلند شدم و به اطراف نگاه کردم ، که احساس کردم به طرف صورتم فلج شد . دستم رو روی صورتم گذاشتم و متعجب به زن خدمتکار نگاه کردم ، چرا من رو زد ؟ اخمهاش رو تو هم کشید و گفت : وقتی باهات حرف میزنم من رو نگاه کن ، فهمیدی ؟ ریلکس سری تکون دادم ، چون خیلی خونسرد بودم ، دیر عصبانی می شدم ولی وقتی عصبی می شدم با یه وحشی فرقی نمی کردم . داد کشید : نشنیدم بگی بله خانم .. بله خانم ! « خوبه ای ، گفت و حرکت کرد . دنبالم بیا
قسمتی از متن رمان خدمتکار
قدمی عقب گذاشتم و چرخیدم تا از اتاق خارج شم که یک باره پنجره با ضرب باز شد و محکم به دیوار کوبیده شد طوری که شیشه ها خورد شدن . باد به سرعت خودش رو داخل کشید و مثل یک مکنده ی بزرگ به سمت خارج از پنجره می کشوندم می تونستم خودم رو نجات بدم ولی هام گفته بود از خودم دفاع نکنم . از پنجره به بیرون کشیده شدم و وارد گرد باد سیاه و هولناکی شدم ، نفس کم آوردم دیگه داشتم خفه می شدم که سرعت چرخش گرد باد کم شد و به سرعت از قصر دور شد .
فشار باد اذیتم می کرد و چرخوندنم به دور خودم سرم رو گیج آورده بود ، کم کم توانم رو از دست دادم و بیهوش شدم . چشمهام رو که باز کردم ، وسط قصری زیبا روی زمین سرد و سنگی خوابیده بودم ، آروم سر جام نشستم و به اطرافم نگاه کردم قبل از این که قصر رو دید بزنم چهره ی زنی مسن با لباس خدمتکاری جلوم نمایان شد . ابرویی بالا انداخت و گفت : چه خدمت کار زیبایی ، بلند شو عروسک خانم دورهی پادشاهی زندگی کردنت به پایان رسیده ، از این به بعد خدمتکار این قصری !