رمان طلوع عشق pdf سحر خلیلی

دانلود رمان طلوع عشق از نویسنده سحر خلیلی با لینک مستقیم
رمان طلوع عشق اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، کلکلی
تعداد صفحات : 40
خلاصه رمان: صنم رادمنش تک دختر خانواده رادمنش و دانشجوی رشته معماری تو دانشگاه با یه پسر مغرور به نام شروین همکلاسه صنم و شروین توی همه چی با هم کل میندازن تا اینکه سر یه موضوعی بهم نزدیک میشن و…
قسمتی از متن رمان طلوع عشق
مثل خودش پوزخندی زدم و گفتم:تو فکر و خیالات خودت غرق باش پسرخوب. همون لحظه پارسا اومد سمتمون. خانوم رادمنش چی شد؟ آقای محمدی کارای آنید دیگه هیچ ربطی به من نداره. ای بابا آخه چرا؟ خدانگهدار. از دانشگاه بیرون رفتم، تاکسی گرفتم و آدرس خونه رو بهش دادم. تو کل راه به اتفاقای امروز فکر میکردم. خواستگاری پارسا از آنید، دیدن پرهام و اخمش، حرف ملیکا راجع به شروین، دعوای من و صبا و طرفداری آنید از صبا و در آخر حرفای مزخرف شروین به من.
اینقدر غرق افکارم بودم که نفهمیدم کی رسیدیم. کرایه رو حساب کردم و رفتم تو خونه. سلام. سلام دخترم.
مامان که متوجه بی حوصلگیم شد پرسید:چی شده صنم؟ چیزی نیست، میخوام تنها باشم. به اتاقم رفتم و پریدم تو حمام. دوش ربعی گرفتم و لباس آستین ربع لیمویی جذب و شلوار مشکی ورزشیم رو پوشیدم. موهامو صاف کردم و بالا سرم بستم. گوشیم زنگ خورد. جان؟ سلام خانومی،خوبی؟ سلام زن داداش،خوبم تو خوبی؟
منم خوبم،چه خبرا؟ سلامتی. دلم برات تنگ شده بود گفتم صداتو بشنوم. قربونت برم،منم دلم برات تنگ شده. مامان و بابا چطورن؟ خوبن، سلام میرسونن. سلامشونو برسون، خب دیگه عزیزم مزاحم نمیشم برو به کارت برس. مراحمی گلم. بای بای. _بای. گوشیمو با هندزفری برداشتم و رفتم بیرون سر جای همیشگیم،ته حیاط زیر درخت سیب و کنار بوته های گل سرخ و روی تاب،جایی که همیشه بهم آرامش میده. نشستم رو تاب، هندزفری رو تو گوشم گذاشتم و آهنگ غمگینی رو پلی کردم. غرق آهنگ بودم که گوشیم زنگ خورد.