رمان من و داداشم و پسر خالش manena pdf

دانلود رمان من و داداشم و پسر خالش از نویسنده manena با لینک مستقیم
رمان من و داداشم و پسر خالش اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، طنز، کلکلی
تعداد صفحات : 487
خلاصه رمان: یهو یه داداش گیرم میادخوشگــل … خدا خیرش بده یه جیگر طلاهم واسم آورد….حتی توفکرم نمیگنجید مثه رمانا بشه زندگیم ولی شد دیگه…راستی این وسطا خداسوزنش و روی سلولای من جا گذاشت که….
قسمتی از متن رمان من و داداشم و پسر خالش
داداشم : نمیدونم فقط برای اینکه سهیل معذب نباشه که البته بعید میدونم اون مارمولک بدونه معذب بودن یعنی چی بریم همین خونه بی بی خانوم برای آدرسم خودتون بگین کجاس ما پیدامیکنیم . بابام : من که الان بایدبرم سم هارو برای باغ ( باغ پسته داریم بگیرم مامانتم که نوبت دکتر داره مگه اینکه بافاطمه وفائزه برین اونجاهم تنهانباشین. من بادوستم قرار دارم. بالبخند مرموزی گفتم : باشیماجون ( لقب حسین خالم چون به غیر از منو خودشو خالم کسه دیگه ای نمیدونه قرار داری ؟
ابجیم باخونسردی تمام : آره خوبه.یه جا بیکاریم بدردم خورد کلاس گیت بود اوممم خوبه من میتونم بیام بعد پاشدم دستمو بیچاره دستشو بالا آورد که بزنه قدش من سریع دستمویه ذره پایین آوردمو گفتم: به بچه انقدر ندیدی ؟ کلا هنگید منم خندیدم و رفتم تو اتاقم برای لباس عوض کردن. اوممم چی بپوشم آهان یه مانتو سبز لجنی کتان آستین ربع بایه شلوار راسته مشکی بایه شاله مشکی بنفش پوشیدم…
ودستبند چرم قهوه ای سوختمو انداختم دستمو چون کلا اهل آرایش نبودم جز توخونه یا تو مجالس ساق دستم به خاطر اینکه یه راس میریم خونه بی بی