رمان پیله تنیدم به سکوت pdf هانیه وطن خواه

دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت از نویسنده هانیه وطن خواه با لینک مستقیم
رمان پیله تنیدم به سکوت اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 1019
خلاصه رمان: پروانه همراه پشتوانهای به اسم مازیار برای انتقام از خانواده مشیری برمیگردد و همه را حیران کرده،غافل از اینکه..
قسمتی از متن رمان پیله تنیدم به سکوت
با همان ژست زیبایی که ثمره هم نشینی با مهدخت بود ، از اتومبیل لوکس و گران قیمتم پیاده شدم. سمت اتومبیلش قدم برداشتم و او هم پیاده شد. روبروی هم ایستادیم. نگاهش کردم. به چشم هایش نگاه کردم.
به همان چشم های نفرت انگیزش. به همان تیله هایی که جانم را از من گرفتند. چه تصادف جالبی جناب مشیری.
دست به جیب شد. با نیشخندی که حالم را به هم می زد ، خیره نگاهم کرد. دارم یه موشو دنبال می کنم تا پرتش کنم از خونه زندگیم بیرون.خندیدم.
به قهقهه خندیدم. از همان مدل ها که لوند بود. که به قول مهدخت می توانست هر کسی را شیفته کند. این موش که خیلی وقته پرت شده بیرون…آخه چه ترسی
دارین ازش؟…از شما بعیده جناب مشیری….شما که
ولیعهدین…شما که وارث تام الاختیارین…شما که قدرت برترخاندان حاج مرتضی مشیری هستین…از چی باید بترسین آخه؟ جا خورده بود. این را می توانستم از چشم هایش بخوانم.
انتظار این چنین حالت راحت و بی خیالی را از من نداشت. سمت اتومبیلم قدم برداشتم و گفتم : مِن بعد دنبال من راه بیوفتین ازتون شکایت می کنم.صدای قدم های محکمش را پشت سرم شنیدم. بازویم که فشرده شد و به بدنه اتومبیلم که کوبیده شدم ، تازه فهمیدم من توانسته ام با تمام قوا این مرد را بچزانم.