رمان به گسی خرمالو pdf عاطفه لاجوردی

دانلود رمان به گسی خرمالو از نویسنده عاطفه لاجوردی با لینک مستقیم
رمان به گسی خرمالو اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 683
خلاصه رمان: شبنم بعد از عبور از مرحله سختی از زندگیش در گذشته، به زنی موفق تبدیل شده که در آلمان با ادارهی کافه دوست داشتنیش، بین رایحهی دلچسب قهوه و شیرینی های خونگیش زندگی آرامی برای خودش و پسر کوچولوش فراهم کرده.
در بین تمام این لحظه های عجین شده با آرامش، شاید نبود عشق خلائی ایجاد کنه که اون سر سختانه این خلا را نادیده میگیره؛ اما بعد از سیزده سال، ناگهان عشقی رد شده سر از میان خاطرات گذشته بیرون میاره و با حضور حمایتگرش شبنم رو خواسته و ناخواسته با خودش همراه میکنه.
قسمتی از متن رمان به گسی خرمالو
من موندم چجوری دلش رو پیدا کردی که این ریسک خطرناک رو بکنی و منو با کافه ی عزیزت تنها بزاری خندیدم و باز نگاهش کردم ؛ چون مطمئنم از پسش بر میای … در ضمن درآمد این پنج ماه از کافه کاملا مال خودته با فاصله گرفتن ازم خواست مخالفت کنه اما این اجازه رو بهش ندادم و تاکید کردم : چونه نزن ! وقتی کامل مسئولیتش با تونه ، درآمدش هم مال خودته دیگه ، پس کارا رو با عشق انجام بده با نگاهی که از همون لحظه دلتنگی توش موج میزد…
محکم به بازوم کوبید و به شوخی گفت : داری برای حفظ رونی کافه ت بهم باج میدی یعنی ؟ فقط لبخند زدم و اینبار حین فشردن دستش واقعا خداحافظی کردم . احسان تا کافه اومده بود تا با هم به فرودگاه بریم . به غیر از چند جمله ای که توی لحظات اول رد و بدل کرده بودیم ، تمام طول مسیر تا فرودگاه رو سکوت کردیم و جز کلماتی که رادین گاهی می گفت صدایی نبود . با صدای مهماندار چشمام رو باز کردم ، چیزی از حرفاش نشنیدم ولی از هیاهویی که بین مسافرا بود…
حدس زدم بعد از یه پرواز نسبتا طولانی بلاخره رسیدیم ، شالی که از قبل توی ساک دم دستیم گذاشتم رو روی موهام انداختم . رادین هیچ خاطره ای از ایران نداشت . از یک سالگیش تا حالا که ۶ سالش بود ، فقط دو بار ایران اومده بودیم که هر دوبار اونقدر کوچیک بوده که تو حافظهش خاطره ی خاصی جز اعضای خانواده ام نبود ، برای همین انواع سوال ها رو از شال روی سر من گرفته تا اسم بچه ی نداشته احسان می پرسید !