رمان شاپرک تنها pdf پروانه قدیمی

دانلود رمان شاپرک تنها از نویسنده پروانه قدیمی با لینک مستقیم
رمان شاپرک تنها اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، معمایی
تعداد صفحات : 1109
خلاصه رمان: روشنا بعد از ده سال عاشقی روز عروسیش با آرمین بدون داماد به خونه پدری برمیگرده در اوج غم و ناراحتی متوجه غیبت خواهرش میشه و آه از نهادش بلند میشه. به هم خوردن عروسیش موجب میشه، رازهایی از گذشته برملا شه رازهایی که تاوانش را روشنا با تموم مظلومیت و معصومیتش داده…روشنا با قلبی شکسته شاهد ازدواج خواهرش با عشقش میشه و دلیل این ازدواج هم معماییه که آرمین و روشنا در پی کشف اون راز هستند. رازی که دردی سنگین تر روی دل روشنا و آرمین میذاره تا جایی که روشنا ترک دیار میکنه و آرمین به یک مرد خشن تبدیل میشه و آوار میشه بر سر رویا تا اینکه…
قسمتی از متن رمان شاپرک تنها
دردت به جونم گریه نکن. باشه هر چی تو بگی…به سمتش قدمی برداشت با دستان لرزانش اشک دخترش را پاک کرد. با چشم قرمز از این خونه بیرون نرو… نباید کاری کنی دشمن شاد شی بذار حسرتت به دلش بمونه… تو باید مثل یک سرو قد راست کنی و زندگیت رو توی مشتات بگیری… وقتی صیغه طلاق جاری شد، باید به زندگی برگردی… این مدت هر چی عزاداری کردی بسه همین که برای ارشد قبول شدی خودش یک معجزه س تا
راهت رو با قدمهای محکم ادامه بدی پدرش بعد از مدتها با….
مهربانی دست نوازش روی سرش کشید و گفت: نبینم برای یک آدم اشک بریزیا!! قدر خودت و قلب مهربونت رو بدون… تو یک گوهر کمیابی عزيز دل بابا… از این به بعد نمیذارم پشه نر هم از کنارت رد بشه حیف تو که گیر این جماعت بیفتی… فقط فکر درس و زندگیت باش… خودت مرد خودت باش هما در ادامه حرف همسرش :گفت حالا که وکیل رو قبول نکردی مثل کوه قوی باش جلوی چشم اون نامرد مبادا اشک بریزی
با این که این تعاریف تا حدی تسلای قلب شکسته اش بود اما آرامش نمیکرد با کف دست اشکش را پاک کرد و به اطاعت از خواسته پدر و مادرش اشک را در حلقه چشمانش به زنجیر کشید خودش هم میدانست ضعیف تر از آن است که مثل کوه در برابر آن نامردی که قلب و روحش را به یغما برد بایستد. با صلاح دید پدرش تمام راههای ارتباطی با آرمین به رویش بسته شده بود