رمان تاریکی شهرت pdf صدیقه مرادی

دانلود رمان تاریکی شهرت از نویسنده صدیقه مرادی با لینک مستقیم
رمان تاریکی شهرت اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، هیجانی، رازآلود
تعداد صفحات : 3649
خلاصه رمان: وقتی یک رابطه به بن بست عاشقی می رسد؛ همان جایی که دیگر احساسی باقی نمانده و هر چه هست حسرت گذشتهی بر جای مانده است، امکان ندارد تمام تقصیرها بر گردن یک نفر باشد! یک جایی… یک روز و حتی لحظهای قدِ چشم بر هم زدن هر دو نفر خودخواه شدهاند، عشق را به سخره گرفتهاند و فکر کردهاند بدون عشق هم سَر میشود! اما کاش انسانها میفهمیدند وقتی یک روز دو قلب خالصانه با هم پیوند میخورند هرگز بعد از آن نمیتوانند خیال عاشقی برای همان یک نفر را از سر قلبشان بیندازند… کاش انسانها قاعدهی عاشقی را بلد میشدند…کاش میفهمیدند عشق شوخی ندارد؛ فراموش کردن نمیشناسد…
قسمتی از متن رمان تاریکی شهرت
يادش بخير قديما جفتتون به وسیله به اسم موبایل داشتین که هر موقع کسی کاری داشت زنگ میزد شما هم جواب میدادین ولی متاسفانه خیلی وقته استفاده از اون وسیله رو فراموش کردین چاره ای جز پیغام گذاشتن
اینجا ندارم شاید وقتی برگشتین خونه بشنوین… بچه ها چرا من هر چقدر اینستا رو باز میکنم فقط شما هستین؟ صبح میام شمایین ظهر میام شمایین شب میام باز شما دو نفر هستین ببینم خودتونم اینستا رو باز میکنین فقط خودتونین؟
به مجازی رو ترکوندین! خب دیگه قبل از اینکه با به خداحافظی خوشحالتون کنم باید بگم ارمغان برای زنده موندن تو یکی خیلی دعا میکنم… باربد نظری زوم کرده روی شما دوتا کارتون تمومه على الخصوص ارمغان جونم بدرود تماس قطع میشود و سکوت را نه من قصد دارم بشکنم نه اوا هر چند که سیروان حرف هایش را مثل همیشه با شوخی و خنده زده است ولی ترس عرق بر تیره کمرم مینشاند. بارید نظری خود کابوس است وقتی که میدانم آن مردک چقدر در ایران دنبال کننده دارد و شغلش چیست!
یزدان بیشتر از آن تعلل را جایز نمیداند به خود می آید خیلی زودتر از من و شتابان از اتاق بیرون میرود البته که ترسان پشت سرش راه میافتم با قلبی بیقرار و مضطرب کمی عقب تر از مبلی که موبایلش را از روی آن