رمان آغوش خالی pdf زهرا قلنده

دانلود رمان آغوش خالی از نویسنده زهرا قلنده با لینک مستقیم

رمان آغوش خالی اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : 2823

خلاصه رمان: با سر و صداهایی که یهو اومد برگشتم عقب.خودش بود….بالاخره افتخار داد و اومد بیرون. دخترایی که تا الان برای دیدنش صبر کرده بودن هجوم بردن سمت ماشینش و اخمام رفت تو هم! احمقانه بود….پوزخندی به خودم زدم….من خودمم واسه همین اینجام دیگه! عکس و امضا گرفتن از اقای شمس.بعده نیم ساعت بالاخره یکم دور ماشینش خلوت شد و اروم رفتم سمتش.

قسمتی از متن رمان آغوش خالی 

مثل همیشه برای فرار از غم هام به عکس و پوسترای روی اتاق رو آوردم عاشق اتاقم بود. هر چند هیچ شباهتی به اتاق به دختر جوون نداشت اما من عاشقش بودم تمام دیواراش پر بود از پرچم پرسپولیس و پوستر بازیکنا.هیچ وقت جوری نبودم که عاشق یه بازیکن خاص بشم……
من عاشق تیمم بودم. عاشق پرسپولیس… نگاهمو ازشون گرفتم و برگشتم سمت میز مطالعم. من عاشق نقاشی بودم رشته دبیرستانمم هنر بود و بعد از فوتبال تمام وقتم صرف طراحی و نقاشی میشد

هیچ وقت تو فکر ادامه دادنش نبودم اما حالا با تموم شدن درسم خیلی دوس داشتم برم و تخصصی ادامش بدم با صدای مامان به خودم اومدم دانشگاه گوشیمو برداشتم و زدم بیرون که در ورودی رو باز کرد و خاله و مریم اومدن تو گرم احوال پرسی شدیم و خاله شامی که آورده بود و گذاشت رو میز :اشپزخونه دخترا بیاین شامپو بچینین که حسابی گشنمه. با مریم میزو چیدیم و مریم اون وسط هی واسم چشم و ابرو میومد و میخندید
حتما باز یه چیزی شده

مامان خاله و شامشون رو خوردن و رفتن تو سالن که نشگونی از بازوش گرفتم بنال ببینم. باز چی شده؟ با خنده نگاهم کرد نج…. یه چیزی بده تا بگم اه مریم اذیت نکن دیگه اون مرتیکه به اندازه ی کافی رواعصابمه تو دیگه چرا؟کی؟ سپهر؟ نه بابا البرز شمس با اون غرور احمقانه خندید تو هنوز میری پیشش؟ ..بعدشم… این غرور نداشته باشه بقالی سر کوچتون داشته باشه؟ طرف کاپیتان استقلاله ها؟