رمان نشون به اون نشونی pdf مرجان مرندی

دانلود رمان نشون به اون نشونی از نویسنده مرجان مرندی با لینک مستقیم
رمان نشون به اون نشونی اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 1419
خلاصه رمان: درست یک روز قبل از عقد، وقتی ذوق سفره ی عقد نباتی رنگ و لباس پف دارم رو میکردم تو اومدی و با نشون دادن اون تیکه کاغذ لعنتی همه چیز رو به هم ریختی… قرار بود کنار هم روی صندلی های پوشیده از تور و گل و روبان بشینیم…قرار بود برای همیشه به هم محرم بشیم اما تو اومدی و گفتی یا خودم همه چیز رو به هم بزنم یا فردا سر اون سفره عقد نباتی، من، دریا، میشم اولین عروس بدون داماد..
قسمتی از متن رمان نشون به اون نشونی
دریا پوزخند زد….چه کار؟! فعلا که زن و شوهر رفتن ترکیه باز هم فهیمه به میان آمد خب آخه به تو چه ارتباطی داره؟! مگه توی این ده سال یه بار حالتو پرسیدن بگن دور از جونت مرده ای یا زنده دریا کلافه روی مبلی .نشست پاهایش می لرزید از یادآوری هزار باره ی روزهای تلخش نمی خوام زیر دینش باشم خاله بدهی شو می دم به جای اون سال هایی که سر سفرش بزرگ شدم خاله فهیمه باز هم اصرار کرد این زمینو پدرت براتون گذاشت…
دریا لبخندی تلخ زدا پدر واژه ای دور و بعید بود برایش پدر عمو حسین بود که بعد از سال ها کارمند بودن پاداش بازنشستگی اش را هم خرج جهاز بهار میکرد تا دخترش با سر بلندی راهی خانه بخت بشودا پدر عمو حسین بود که وقتی بنفشه تهران قبول شد با با پایش آمد و برایش خانه ای امن و مناسب پیدا کرد پدر حتی حاج اسماعیل هم میتوانست باشد که به خاطر عشقش به همایون چشم به روی او بست و او را از خانه اش بیرون کرد پدر نمی توانست پدر او باشد که اوج پدری کردنش قطعه زمینی در کتابم بود و دیگر هیچ!