رمان من نامادری سیندرلا نیستم pdf بهاره موسوی

دانلود رمان من نامادری سیندرلا نیستم از نویسنده بهاره موسوی با لینک مستقیم
رمان من نامادری سیندرلا نیستم اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 1237
خلاصه رمان: سمانه زیبا ارام و مظلوم دل در گرو برادر دوستش دکتر علیرضای مغرور می دهد ولی علیرضا با هم کلاسی اش ازدواج میکند تا اینکه همسرش فوت میکند و خانواده اش مجبورش میکنند تا با سمانه ازدواج کند. حالا سمانه مانده و آقای مغرور که علاقه ای به او ندارد و سه بچه تخس که قراره سمانه رو فراری بدهند.
قسمتی از متن رمان من نامادری سیندرلا نیستم
سمانه که حسابی از آمدن رنج میبرد وخیلی با آن ها رو در وایسی داشت نگاه اخم آلودش را به من انداخت و با حرص گفت: بهت اجازه میدم دهنت رو ببندی و واسه خودت شعر تفت ندی میخواستی بری خونه خان داداشت دیگه چرا پای من رو میکشی وسط که میگی اگر سمان اومد منم میام که بعد شیدا زنگ من بزنه اصرار به اومدنم کنه تو میدونی من داداشت و میبینه شب ها تا یه مدت طولانی شب ادراری میگیرم.
ازیس که این آقا واسه همه جز خانوادش یوبسه با این حرف های سمانه زدم زیر خنده و گفتم : بجون تو فکر نمیکردم زنگ بزنه به خیال خودم قصد پیچوندنش رو داشتم از کجا میدونستم که زنگت میزنه سمانه نفس عمیقی کشید و سعی کرد تا چادرش را بر روی سرش درست کند. خوب حالا نگفتی چی شده که یکدفعه ما دو تارو دعوت گرفت. از حرف های شیدا به سمانه چیزی نگفتم دوست نداشتم که شأن و منزلت عليرضا را کم کنم بماند.
که اگر باد به گوش علیرضا می رساند که بحث های خانوادگی ما به گوش کسی جز خودمان میرسید آنوقت بود که حسابم با کرام الکاتبین بود.