رمان قلدر pdf مامیچکا

دانلود رمان قلدر از نویسنده مامیچکا با لینک مستقیم
رمان قلدر اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، خارجی
تعداد صفحات : 937
خلاصه رمان: اسم من تیته. ولی اون منو با اسمم صدا نمی کنه. اون هیچوقت انقدر غیررسمی صدام نمی کنه، تازه اگه کلا بهم اشاره کنه. نه اون به ندرت باهام صحبت می کنه. ولی باز هم دست از سرم بر نمی داره.
یه زمانی با همدیگه دوست صمیمی بودیم. ولی بعد اون بهم پشت کرد و تصمیم گرفت زندگیم رو خراب کنه. اون کاری کرد که تحقیر بشم و همه ی دبیرستان پشتم حرف بزنند. هر چقدر که زمان میگذشت شوخیها و شایعه هاش سادیسمی تر می شدند و من سعی می کردم از سر راهش کنار برم. حتی برای اینکه ازش دوری کنم یه سال به فرانسه رفتم. ولی دیگه از مخفی شدن خسته شدم، امکان نداره بهش اجازه بدم سال آخرم رو خراب کنه. شاید اون تغییر نکرده باشه ولی من کرده بودم. حالا وقتشه که باهاش بجنگم. دیگه نمیذارم بهم زور بگه.
قسمتی از متن رمان قلدر
خوب بود. عالی بود اون عوضی بوی صابون میداد. بوی یه شامپو بدن لذيذ، خوشمزه و معطر لعنتي، تیت دست وردار وقتی ارتباط چشمیمون برقرار شد نگاه خمارش بهم گیر کرد. بالاخره به زور گفتم حوصلهم سر رفت بالاخره میخوای بگی چی میخوای یا نه؟می دونی…” با کنجکاوی بهم نگاه کرد. این رفتار جدیدی که انجامش میدی باعث تعجیم شد تو قبلا به هدف خسته کننده بودی. تنها کاری که میکردی فرار یا گریه بود الان آماده دعوایی. امسال آماده بودم که راحتت بذارم. اما الان…..
حرفشو ناتموم گذاشت. چیکار میکنی؟ تو کلاس گیرم میندازی؟ روی پیرهنم آب پرتقال میریزی؟ پشتم شایعه درست میکنی که نتونم برم سر قرار؟ یا اینکه بازی رو میبری سمت زورگویی اینترنتی همون فحاشی اینترنتی؟
اگرچه این شوخی بردار نبود و فوراً پشیمون شدم از اینکه بهش ایده دادم. فک کردی اینا بازم منو اذیت میکنن؟ نمیتونی منو بترسونى…باید خفه میشدم چرا خفه نمیشدم؟ همون طور که سعی میکردم عصبانیت مو کنترل کنم براندازم کرد چرا همیشه انقدر آروم ظاهر می شد؟ هیچ وقت فریاد نمیزد یا کنترلشو از دست نمیداد