رمان بی گدار pdf مستانه بانو

دانلود رمان بی گدار از نویسنده مستانه بانو با لینک مستقیم
رمان بی گدار اندروید ، پی دی اف، آیفون نسخه کامل + بیوگرافی و عکس نویسنده رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 522
خلاصه رمان: پاهایش مسخ شده از صدای آواز، بدون دریافت هیچ فرمانی از مغزش به سمت منبع آن احساس روح نواز قدم برداشت. با دیدنش پشت میز صبحانه ی کنار پنجره، لبخندی به زیبایی آن آواز، روی صورتش نشست. صدایش اوج گرفت و نگاهش چرخید؛ با دیدن هامین که به ستون تکیه زده و نگاه تحسین برانگیزش را نثارش می کرد، لبخند زد و از پشت میز بلند شد…
قسمتی از داستان رمان بی گدار
هامین دستانش را به رویش باز کرد و اجازه داد عطر بهار نارنج ذاتی دخترک، مهمان وجودش شود. عطری که از وجود مادرش به ارث برده بود. مادرش!..این کلمه صدای جیغ و گریه را در ذهنش پخش می کرد. سرش را کمی تکان داد تا از آن جهنم بیرون بیاید.
صدای روح نواز دخترک برای فراموشی تمام سیاهی ها کافی بود: صبح بخیر؛ سر صبحی چشمات چرا سرخه؟ هامین دستی به چشمانش کشید و با لبخندی هر چند خسته اما واقعی جواب داد: آخر ماهه دیگه؛ کارها تمومی ندارن بابا! آیناز داری مثل عزیز صحبت میکنی ها…
آیناز شیطنت جمله ی پدرش را ندید گرفت و همان طور که به سمت میز می رفت، با نگرانی گفت: باید بیشتر مراقب خودت باشی. هامین نگاه عمیقی به آیناز انداخت. بزرگ شده بود…
بزرگ شدنی که برای او خون دل ها ساخته بود. چه در زمان بیماری های کودکی و گریه کردن های از سر بی قراری که پا به پایش اشک ریخته بود و چه زمانی که هورمون های زنانه دوران بلوغش او را به عصبی ترین و منزوی ترین دختر دنیا تبدیل می کرد.
از شکوفایی گلی که با دستان خودش پرورش داده بود می ترسید! از به چشم آمدنش می ترسید! از دستانی که کمین کرده اند برای چیدنش می ترسید!… خودش را می شناخت؛ چون خاری زهر آگین بود که برای محافظت از گلش در دستان شکارچی فرو می رفت و هست و نیست شان را به باد می داد…